_بسم رب ال
حسین_
- شما کلمات ِ "ولو" و "اوقات تلخی" را در نوشتههایتان استفاده نکردهاید؟!
-نه
-مطمئنید؟
-هممم!
(یک آن در ذهنم یک فکر ِ لطیف شکل میگیرد...آدمی "کلماتش" را میشناسد...من کلماتم را میشناسم.میدانم اینهارا هیچ وقت استفاده نکردهام...چقدر دنیای عجیبی دارند این کلمات و این ذهن ِ ما و دنیایی که با نوشتن خلق میکنیم!)
از مریمم :
من قدم زدنهایمان را دوست دارم.وقتی آنقدر ولی عصر را بالا پائین میکنیم اما هنوز حرف کم نمیاوریم.با خنده تحلیلهایمان را به هم میگوئیم و _عموما_ همدیگر را تصدیق میکنیم.میداند من چقدر بستنی دوست دارم یا حد ِ بیزاریم از رنگ ِ صورتی را...و حتی اینکه دقیقا چرا صورتی دوست ندارم.میداند من احتمالا چه چیزی در کافه سفارش میدهم....روزمرگیهایم را میشناسند...
حرف که میزنم چند جمله بعدترش را تشخیص میدهد....عمق ِ کلامم را دیگر در دست دارد....وقتی نیاز به چیزی دارم کم نمیگذارد.اگر یک دقیقه بروم دم ِ شرکتشان که چیزی بگیرم آن یک دقیقه میشود چند ساعت پیاده روی و حرف و حرف و حرف...
من خیلی وقتها برای خیلی کارها دستم بسته است.مثلا همین اواخر کوه نرفتنهایم!یا اینکه چرا آن پنج شنبه کهف نرفتم!خیلی خوب است یکی شرایطت را درک کند و جای طعنه زدن بگوید "میفهممت" آدم یک آرامشی دارد از اینکه نیاز نیست اثبات کند ببین "نمیتوانم،به خدا نمیتوانم."
همین که بگویم نمیتوانم!یک کلمه!خودش میداند ینی تمام ِ سعیم را کردهام و میگویم نمیتوانم!
من از این همه نگرانیاش نسبت به رعایت اخلاق در قبال ِ دیگران لذت میبرم.گاها هم _حرص_ میخورم که چرا آنقدر خودت را اذیت میکنی...این مولانا خواندنهایش را دوست دارم...از اینکه گاهی جملاتمان را عین هم در یک لحظه میگوئیم به شگفت میآیم_خندهمان میگیرد که مرزهای عرفان و تله پاتی را داریم جابه جا میکنیم._
از اینکه میتوانم برخی خطوط ِ کج ِ
زندگیم را برایش شرح دهم و نگران ِ قضاوت نباشم قشنگترین جای ماجراست...
من دلش را دوست دارم.چشمهایش را...سادگیاش را...که وقتی نگاه به چشمانش بکنی آنقدر ساده و عمیقند که میتوانی تا آن ته ِ دلش را ببینی...:-)
خدا حفظت کند دختر ِ بامرام!برای خانوادهات...برای دوستانت...برای من :-)
دلم میخواهد به زودی در لباس ِ سفید ببینمت...در کنار ِ ادمی شایسته که قدرت را بداند...نمیدانی چقدر دلم میخواهد آن لحظه را ببینم...نمیدانی دیدن ِ شادی مضاعفت برای من چقدر لذت بخش است...کم محبت ندیدهام از تو...کم _تکیه_ نکرده ام به تو...
خلاصه که:
تو خوشبختی...خوشبخت تر ببینمت...:-)
تو از آرزوی منم بهتری......
ما را در سایت تو از آرزوی منم بهتری... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aal-rahila بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 20:41